معنی از مشاغل ساختمانی
حل جدول
سیمکشی
فلز ساختمانی
آهن
گل ساختمانی
آگلونما، برگ انجیری، بگونیا، پپرومیا/ قاشقی، پوتوس، بنجامین
لغت نامه دهخدا
مشاغل. [م َ غ ِ](ع اِ) ج ِ مَشغله.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء).ج ِ مشغله، به معنی کار و بار که بازدارد تو را از کار.(آنندراج). کار و بار. مشغله ها.شغل ها.(از ناظم الاطباء): با این همه مشاغل از تربیت علما و اماثل هیچ دقیقه ای اهمال نکردی وبه مجاورت ایشان رغبت صادق داشتی.(لباب الالباب).
- مشاغل دولتی، شغلهایی که از طرف دولت به اشخاص واگذار شود. کار و حرفه ٔ آنان که دروزارتخانه ها و ادارات دولتی به کار می پردازند.
فارسی به عربی
عضوی
فرهنگ عمید
مشغله
مترادف و متضاد زبان فارسی
شغلها، کارها، کسبها، مشغلهها، گرفتاریها، کاروبارها
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ فارسی آزاد
مَشاغِل، به معنای کارها و شغلها مصطلح است (به معانی مفرد آن: مَشغَل نیز مراجعه شود)،
فرهنگ معین
(مِ غِ) [ع.] (اِ.) جِ مشغله، کارها.
واژه پیشنهادی
فرهنگ واژههای فارسی سره
ساختمایه ها
کلمات بیگانه به فارسی
ساختمایه ها
معادل ابجد
2541